در حال بارگذاری ...
...

زاخار خروپف

زاخارخروپوف لای پرونده‌های مستنطق

زاخارخروپوف لای پرونده های مستنطق در تئاتر شهر آبادان به روی صحنه رفت

به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در اروند : نمایش صحنه ای ( زاخار خروپف لای پرونده ی مستنطق ) به نویسندگی و کارگردانی مشترک  شهرام پورعسکر و علی عباسیه از 22 اردیبهشت ماه به روی صحنه تئاتر شهر آبادان رفت ،اجرای این نمایش تا 22 خرداد ماه ادامه دارد ، این نمایش در اولین اجراهای خود توانست نظر مخاطبان را به خود جلب نماید و تا کنون با استقبال خوبی از سوی تماشاگران روبه رو گشته است 
بازیگران : شهرام پورعسکر _ علی عباسیه _ امین حیدری _ مرضیه حق شناس _ محمد سلمانپور
طراح صحنه : شهرام پورعسکر و علی عباسیه
دستیار کارگردان : بهروز رنجبر
منشی صحنه : زینب ابراهیمی
تیزر و عکس : سامان علی نژادیان
کاری از گروه نمایشی دیگر

زمان : ۲۲ اردیبهشت تا ۲۲ خرداد ساعت ۲۰:۳۰
مکان : تئاتر شهر آبادان

جوایز :
 _ مقام برگزیده جشنواره استانی اروند
۱_مقام اول نویسندگی توسط شهرام پورعسکر و علی عباسیه
۲_ مقام اول کارگردانی توسط شهرام پورعسکر و علی عباسیه
۲_ مقام اول طراحی صحنه توسط شهرام پورعسکر و علی عباسیه
۳_ مقام اول بازیگری مرد بطور مشترک شهرام پورعسکر و علی عباسیه
۴_ مقام سوم بازیگری مرد توسط امین حیدری
۵_ مقام سوم بازیگری زن توسط مرضیه حق شناس
۶_ جایزه یک عمر فعالیت هنری توسط محمد سلمانپور

_ شرکت در جشنواره منطقه ای فجر در استان بوشهر

۱_ مقام دوم نویسندگی توسط شهرام پورعسکر و علی عباسیه
۲_ مقام سوم بازیگری توسط علی عباسیه

خلاصه نمایش : پرونده متهم راخار خروپف گمشده است و اولگا تشچنکو مدعی است که پرونده را به نیکیتا دیویف تحویل داده است . نیکولای کروکف و نیکیتا دیویف تصمیم میگیرند پرونده ای جدید درست کنند پیش از آنکه رئیس آنها فئودور رانوسکی ماجرا را بفهمد. زاخار خروپف تحت فشار روحی به انواع جرم ها اعتراف میکند . فئودور عکس پسر گمشده اش را به نیکولای و‌ نیکیتا میدهد تا او را پیدا کنند. نیکولای و نیکیتا میفهمند که متهم اشتباهاً دستگیر شده و پسر فئودور است. پسر کمیسر بخاطر نفرتی که از پدرش دارد با نام جعلی زاخار خروپف زندگی میکرده است. نیکولای و نیکیتا قصد دارند با زاخار خروپف معامله کنند ، بطوریکه آنها از اعترافات زاخار به فئودور چیزی نگویند و زاخار هم از بازداشت و شکنجه به پدرش چیزی نگوید. ولی زاخار قبول نمیکند و معتقد است اعترافاتش باید بگوش پدرش برسد. او بازپرس و بازجو را روی صندلی متهم مینشاند و با آنها مقابله به مثل میکند. خازار قصد دارد هرطور شده پدرش را منزجر کند. فئودور حقیقت را میفهمد اما بخاطر اعترافات پسرش مجبور است با نیکولای و نیکیتا مصالحه کند . اولگا تشچنکو نیز پرونده واقعی را  پنهان کرده بوده است تا از نیکیتا انتقامی عاطفی بگیرد . نیکولای و نیکیتا با دو‌ پرونده، یکی دروغین و دیگری واقعی باقی می مانند.